سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تاریخچه ی مشهد

مشهد

تاریخچه ی مشهد

مشهد کلان‌شهری در شمال شرقی ایران و مرکز استان خراسان رضوی است. این شهر در زمان افشاریان، پایتخت ایران بود. مشهد با 328 کیلومتر مربع مساحت، دومین شهر پهناور ایران بعد از تهران است. براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 این شهر با 2?766?258 تن جمعیت، دومین شهر پرجمعیت ایران پس از تهران است. این شهر به واسطه? وجود حرم علی بن موسی الرضا، هشتمین امام مذهب شیعه، سالانه پذیرای بیش از 27 میلیون زائر از داخل و دو میلیون زائر از خارج از کشور است. شهر مشهد در حوزه? رودخانه? کشف‌رود و در دشت مشهد بین کوه‌های هزارمسجد و بینالود گسترده شده‌است. بیشینه? ارتفاع شهر مشهد 1150 متر و کمینه? آن 950 متر است. شهر مشهد دارای آب و هوای متغیر، اما معتدل و متمایل به سرد و خشک است و از تابستان‌های گرم و خشک و زمستان‌های سرد و مرطوب برخوردار است. بیشینه? درجه حرارت در تابستان‌ها 43 درجه بالای صفر و کمینه? آن در زمستان‌ها 23 درجه زیر صفر است. مشهد دارای 13 منطقه? شهرداری است و شهردار آن، توسط شورای شهر 25 نفره انتخاب می‌شود. این شهر دارای یک فرودگاه بین‌المللی، یک ایستگاه راه‌آهن و سه پایانه است که ارتباط آن با شهرهای دیگر را ممکن می‌سازد. حمل و نقل داخلی مشهد، توسط سامانه? تاکسی‌رانی و اتوبوس‌رانی و قطار شهری انجام می‌شود. اقتصاد مشهد متکی به گردشگری مذهبی با تمرکز بر حرم امام رضا است. در کنار آن، وجود مراکز تجاری بزرگ و امکانات پزشکی قابل توجه، موجب رونق گردشگری تفریحی و گردشگری سلامت در این شهر نیز شده‌است. بیش از 93? مردم مشهد فارسی‌زبان هستند. تراکم جمعیت در مشهد بیش از نه هزار تن در هر کیلومتر مربع است. این شهر در سال 1388 رسماً به عنوان «پایتخت معنوی ایران» انتخاب شد. هم‌چنین مشهد به عنوان «پایتخت فرهنگ اسلامی» در سال 2017 برگزیده شده‌است. نام واژه? «مَشْهَد» (جمع: «مَشاهِد») به معنی محل شهود و محل شهادت است.[4] به باور شیعیان، علی بن موسی الرضا پس از قتل به دست مأمون، خلیفه? عباسی، در سال 203 هـ. ق، در آرامگاه هارونی سناباد به خاک سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهدالرضا» خوانده شد و کم‌کم بر پهنه? آن، به‌ویژه در زمان شاه تهماسب صفوی، افزوده شد و مردم توس (طوس) به مشهد کوچ داده شدند؛ و به مرور زمان نام مشهد بر این شهر ماندگار شد.[5] هم‌چنین به مشهد نام «قبله? هفتم» را نیز اطلاق می‌کنند.[4][یادداشت 2] پیشینه? کاربرد نام مشهد نقشه? ایران در سال 1126 خورشیدی که توسط امانوئل بوئن، جغرافی‌دان و نقشه‌کش بریتانیایی، ترسیم شده‌است. این نقشه که وسعت و محدوده? پادشاهی دودمان افشاریه را نمایش می‌دهد، اسامی بسیاری از مناطق، شهرها، دریاچه‌ها و دریاهای آن زمانِ ایران را نیز دربرگرفته‌است. این نقشه از کشور ایران در سال 1747 (میلادی) میلادی، برابر با 1126 خورشیدی و 1160 قمری و در زمان سلسله? افشاریان رسم شده‌است. نام مشهد در کنار نام توس در نقشه مشهود است. نوشتار اصلی: طوس پیش از قتل علی بن موسی الرضا در 203 هـ. ق، و دفن او در کاخ حُمَید بن قَحطَبه در سناباد نوغان، خبری از مشهد نبود. حتی نام نوغان توس از سده‌های اولیه? اسلامی به بعد در متون راه یافته و پیش از آن تقریباً هیچ خبری از نوغان نیست، بلکه تنها از ولایت توس یا شهر توس اخباری در اساطیر و آثار حماسیِ بعد به چشم می‌خورَد. در نتیجه، تاریخچه? مشهد از ابتدا تا پیدایش اسلام در تاریخ توس، و در دو سده? اسلامی در تاریخ نوغان مستتر است.[6] اینکه توس هم یک شهر و هم یک منطقه است، همراه با این واقعیت که هر دو ناحیه همواره به عنوان شهرهای اصلی منطقه در نظر گرفته می‌شوند، این باور نادرست را در میان جغرافی‌دانان متأخر عربی رواج داده که توس، پایتخت شهری دوبخشی شامل تابران و نوغان بوده‌است. این باور در مورد دوبخشی بودن شهر توس به طور عام در ادبیات اروپایی راه یافته‌است. سِر پِرسی سایکس و به دنبال وی، ئی. دیز[یادداشت 3] صراحتاً این تصور را به چالش کشیدند. جغرافی‌دانان قدیم‌تر عرب به‌درستی تابران و نوغان را به عنوان دو شهر کاملاً مجزا، از یکدیگر متمایز کردند. ویرانه‌های تابران، توس و مشهد در حدود 19 کیلومتری یکدیگر قرار دارند.[7] مشهد در نوشتار محدثان، مورخان و جغرافی‌دانان دوره? اسلامی در سده? سوم هجری، ابن بابویه قمی قمی در کتاب عیون اخبار الرضا فصلی را به مشهد اختصاص داده و در تمامی اخبار و مطالب، همه‌جا واژه? «مشهد» و «مشهد رضوی» را آورده‌است.[8] ابن حوقل در سده? چهارم هجری به سادگی این مکان را مشهد نامیده؛ یاقوت حَمَوی، در بیانی صریح‌تر، آن را «مشهد رضوی حرم رضا» نام نهاده‌است. مشهد به عنوان نام یک مکان، نخستین بار در احسن التّقاسیم فی معرفهِ الأقالیم محمد مقدّسی (مَقدِسی) و اواخر دهه? سوم قرن چهارم هجری پدیدار شده‌است. در حدود نیمه? قرن هشتم هجری، ابن بطوطه در سفرنامه? خود، از اصطلاح «شهر مشهد الرضا» استفاده کرده‌است. به نظر می‌رسد نام نوغان که هنوز هم بر سکه‌های نیمه? اول سده? هشتم هجری تحت حاکمیت ایلخانیان دیده می‌شود، به‌تدریج جای خود را به «المشهد» یا «مشهد» داده باشد. در این دوره مشهد اغلب با صراحت بیشتری با عناوین «مشهد رضا»، «مشهد مقدس» و «مشهد توس» شناخته می‌شود. اغلب در ادبیات و به‌ویژه در شعر، تنها توس مد نظر قرار گرفته‌است؛ برای نمونه، «توس جدید» در مقابل «توس قدیمی» یا شهری مقتضیِ این نام.[7] معین‌الدین محمد الزّمجی الاسفزاری، مورخ قرن نهم هجری، در کتاب روضات‌الجَنّات فی أوصاف مدینهِ هرات از آن با عنوان «مشهد مقدس رضوی» نام برده‌است.[9] و صدرالمتألهین لاهیجانی در کتاب تاریخ و جغرافیای شهر مشهد در سده? چهاردهم هجری از واژه? «مشهد مقدس رضوی» استفاده کرده‌است.[10] پیشینه نوشتار اصلی: پیشینه مشهد نوشتار(های) وابسته: علی بن موسی الرضا، ابومسلم خراسانی، جنبش سیاه‌جامگان، مأمون، حمله مغول به ایران، افشاریان، نادر شاه، واقعه مسجد گوهرشاد و بمب‌گذاری در آرامگاه علی بن موسی حوضه? رودخانه? کشف‌رود که شهر مشهد در آن قرار دارد، به خاطر شرایط مناسب طبیعی، از پیش از اسلام به عنوان یکی از بخش‌های موردتوجه برای سکونت در خراسان به حساب می‌آمده‌است. در نزدیکی شهر کنونی مشهد، شهری به نام توس وجود داشته‌است. اهمیت این شهر در دوران اسلامی به استقرار یکی از مهمترین زیارتگاه‌های جهان که برای امام هشتم شیعیان، علی بن موسی الرضا، ساخته شده‌است، بازمی‌گردد.[7] بنابراین، آنچه سناباد نوغان را در سرتاسر جهان مشهور ساخت، نه آرامگاه هارون الرشید، خلیفه? عباسی، بلکه زیارتگاه امام شیعه بود و شهر بزرگی که با گذشت زمان در اطراف روستایی کوچک گسترش یافت، المشهد (مشهد) عنوان گرفته‌است که به معنای «حرم حزن‌انگیز» است (در درجه? اول، حرم شهیدی از خاندان پیامبر اسلام).[7] مشهد در دوره? خلافت اسلامی موقعیت خراسان و توس (طوس) در نقشه? ایران در عصر خلفای عباسی، برگرفته از کتاب جغرافیای تاریخیِ سرزمین‌های خلافت شرقی به گفته? تاریخ‌نویسان، هنگامی که یزدگرد سوم از برابر سپاهیان مسلمان عرب گریخت، راهی توس شد تا از کُنارَنگِ توس، مرزبان خود در آن خطه، پناه بخواهد، اما کنارنگ یزدگرد را از توس راهی مرو کرد. پس از آن، کنارنگیان به رغم فتح خراسان توسط اعراب، همچنان نفوذ خود را در خطه? توس حفظ کردند و تا پایان عصر امویان، در آن‌جا ماندند و تنها پس از یورش سرداران ابومسلم در سال 129 هـ. ق بود که آن‌جا را رها ساختند.[6][11] تنها خبر شاهنامه که تاریخ هم آن را تأیید می‌کند پناهنده‌شدن یزدگرد سوم ساسانی به کنارنگ توس، پس از شکست از تازیان در زمان خلافت عثمان است.[6] مأمون، جانشین هارون، پس از گذشت چند سالی از خلافتش بر اثر طغیانی که علیه وی توسط علویان پدید آمد، به قصد آن‌که تمایل شیعیان را به خود جلب کند، علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعه، را به جانشینی نامزد کرد و به دارالخلافه‌اش در مرو فراخواند. مأمون به همراه علی بن موسی الرضا، پس از یک سال ماندن در مرو، رهسپار بغداد شد